سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

تجارت خانه ی دنیا

ســین.میــــم دیدگاه

 

 

دنیا یک تجارت خانه است و ما انسان ها گذرمان به این تجارت خانه افتاد تا تجارت کنیم. باید در این تجارت خانه روز به روز رشد کنیم تا در منزل و مأوایمان که آخرت است از این تجارت استفاده کنیم.

تجارتی باعث رشد سرمایه می شود که با حساب و کتاب همراه باشد یعنی اگر حساب و کتابی در کار نباشد و بی حساب و کتاب جنس هایمان را بخریم و بفروشیم، نه متوجه سودها می شویم و نه از ضرر و زیان ها مطلع می شویم. بنابراین، باید در تجارت خودمان در دنیا، حساب و کتابی داشته باشیم تا سودها را در نظر بگیریم و از زیان ها فرار کنیم که به این کار محاسبه می گویند.

در روایتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: لَا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَةِ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ فَیَعْلَمَ مِنْ أَیْنَ مَطْعَمُهُ وَ مِنْ أَیْنَ مَشْرَبُهُ وَ مِنْ‏ أَیْنَ‏ مَلْبَسُهُ‏ أَ مِنْ حِلٍّ أَمْ مِنْ حَرَام‏؛ آدمی در زمره پرهیزکاران قرار نمی گیرد مگر اینکه از نفسش حساب بکشد همانند حساب کشیدن شریک از شریکش تا بداند غذایش از کجا تأمین شده؟ نوشیدنی اش از کجا بدست آمده؟لباسش با چه پولی خریده شده؟ از حرام یا حلال؟(1)

آنچه در مسیر سیر و سلوک ، انسان را رشد می دهد نیز همین محاسبه است که اگر دقت کنیم فرمایش اکثر علمای اخلاق، توصیه به محاسبه ی نفس است.

مدتی به اشتباه با خودم می گفتم: ما که نیاز به محاسبه نداریم چرا که بحمدالله گناهی از ما سر نمی زند تا بخاطر آن از نفسمان حساب بکشیم و این یعنی در تجارت، ضرر و زیانی نداریم اما به یکباره این سوال در ذهنم افتاد که : آیا در تجارت کافی است خودمان را از ضرر و زیان ها حفظ کنیم یا اینکه سعی کنیم سودمان را هم بیشتر کنیم؟

اصلاً هدف آمدن ما این بود که از این تجارت، سود سرشاری بدست آوریم نه اینکه فقط مواظب باشیم گناه نکنیم. بنابراین، باید هرکسی، هرشب شب محاسبه داشته باشد تا سودها و زیان های خود را اندازه گیری کند. رزقناالله و ایاکم.

پاورقی:
1.مکارم الاخلاق(طبع الشریف الرضی)، ص
468


کلمات کلیدی:

عشقی برتر از عشق های کاغذی!

ســین.میــــم دیدگاه

گاهی عشق های کوچکی در گوشه ی دلمان نقش نمایی می کنند و روز و شب ما را پر می کنند به گونه ای که دیگر فرصت نمی کنیم به چیز دیگری فکر کنیم. گاهی آنقدر سلطه ی این عشق های کاغذی زیاد می شود که اگر یک لحظه از آنها فاصله بگیریم، غم ها و غصه ها ما را رها نمی کنند.

تنها چیزی که ما را از سلطه ی این عشق های بیهوده رها می کند، عشقی برتر و بالاتر است؛ عشقی که بالاتر از آن هیچ عشقی نباشد.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دعای زیر لبشان این بود: اللهم اجعَل حُبَّکَ أحَبَّ الاشیاءِ إلیَّ؛ خدایا! محبت خودت را برای من دوست داشتنی ترین چیز قرار بده(1)

عشق برتر و بالاتری که محبت ها و عشق های کاغذی را از دل می کند، همان محبت خداست. سیدالشهداء(علیه السلام) خطاب به محبوب حقیقی خویش عرض می کرد: أنتَ الذی أزَلتَ الاغیارَ عَن قُلوبِ أحِبَّائِکَ حَتَّی لَم یُحِبُّوا سِواکَ؛ تویی آن کسی که غیر از خودت را از دل دوستانت خارج کردی تا جز تو را دوست ندارند.(2)

پاورقی:
1.  میزان الحکمه، ج2، ص423، حدیث3243
2.  میزان الحکمه، ج2، ص423، حدیث 3245


کلمات کلیدی:

مثل ماهی و دریا!

ســین.میــــم دیدگاه

از همان اول که از درگاه الهی رانده شد، تورش را برای انسان ها پهن کرد و قسم خورد که از جلو و عقب، چپ و راست به آنها هجوم می برم و گمراهشان می کنم: قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنىِ لَأَقْعُدَنَّ لهَُمْ صرَِاطَکَ الْمُسْتَقِیم ثُمَّ لاََتِیَنَّهُم مِّن بَینْ‏ِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمَانهِِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ  وَ لَا تجَِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ(16 و 17 اعراف)

با اینکه یک دشمن قسم خورده است و تورش را برای همه ی انسان ها پهن کرده است اما کسانی صید او می شوند که از دستورات و راهنمایی های الهی فاصله بگیرند و به دنبال شیطان حرکت کنند. خدا می فرماید: مواظب باشید و به سمت طعمه و توری که شیطان برایتان پهن می کند نروید چرا که او دشمن شماست : وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین(142 انعام)

با این همه، باز هم عده ای گرفتار دام های او می شوند . عده ی کمی هستند که حواسشان به این دام هست و به آن نزدیک نمی شوند؛ در نگاه قرآن کریم کسانی به سمت طعمه های شیطان نمی روند که دارای دو ویژگی برجسته هستند؛ اهل ایمان واقعی به خدا هستند و تنها تکیه گاهشان در زندگی خداست: إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلىَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون(99 نحل)


کلمات کلیدی:

می خواست نشان دهد ادب را!

ســین.میــــم دیدگاه

شجاعتش همیشه ورد زبان مردم بوده و است اما آنچه بیشتر از همه او را بر سر زبان ها انداخته است، ادبش در مقابل برادرش سیدالشهداست.

آنقدر در مقابل برادر متواضع و مودب بود که  شاید چنین ادبی به ذهنمان هم خطور نکند. هیچ وقت بدون اجازه در محضر امام حسین (ع) نمی نشست و پس از اجازه گرفتن نیز بسیار فروتنانه - به صورت دو زانو - در گوشه ای می نشست.(1)

هیچ وقت برادرانش را با اسم کوچک صدا نمی زد، حتی با خطاب برادرم نیز صدا نمی زد چراکه با خودش فکر می کرد مقام فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از او بالاتر است، به همین خاطر همیشه با تعبیرهایی مؤدبانه مانند «فرزند پیامبر خداصلی الله علیه وآله!»، «مولای من!» و «سرور من!»، جایگاه بلند ایشان را پاس می داشت و مانند دیگر دوستداران، بدون در نظر گرفتن برادری خویش، آنان را مورد خطاب قرار می داد.(2)

کم نیست نمونه های ادب قمر منیر بنی هاشم در مقابل امام حسین(علیه السلام) اما به یک قضیه اکتفا می کنیم. هنگام خروج از مدینه، امام حسین علیه السلام ندا داد: «این اخی - این قمر بنی هاشم فاجابه العباس لبیک لبیک یا سیدی فقال له الامام علیه السلام: قدم لی یا اخی جوادی فاتی العباس بالجواد الیه; کجاست برادرم ... کجاست ماه بنی هاشم؟ پس عباس جواب داد: بله بله ای آقای من! آنگاه امام حسین علیه السلام فرمود: ای برادر، اسبم راحاضر کن، پس عباس اسب حضرت را حاضر نمود».(3)

پاورقی:
1. معالی السبطین، ج 1، ص 443.
2. بطل العلقمی، ج 2، ص 443 و 444.
3. موسوعة کلمات الحسین علیه السلام، ص 298 .


کلمات کلیدی:

سخاوتی مثل ابر!

ســین.میــــم دیدگاه

سایه ی لطفش بر سر همه بود و کسی را دست خالی از در خانه اش رد نمی کرد، اصلا در سخاوت و بخشش، زبانزد عام و خاص بود از همین رو نیازمندان از هر سو به او روی می‌آوردند.

روزی عربی بیابان نشین به حضورش رسید و گفت: ای فرزند رسول خدا، من باید یک دیه کامل بپردازم و از پرداخت آن درمانده‌ام. پیش خود گفتم از بخشنده ترین مردم درخواست کمک کنم و کریم‌تر از اهل بیت رسول خدا نیافتم.

امام حسین علیه السلام به او فرمود: ای برادر عرب، از تو سه سوال می‌پرسم. اگر یکی را پاسخ گفتی یک سوم از دیه را به تو می‌بخشم، اگر دو سوال را جواب دادی دو سوم و اگر همه را پاسخ دادی تمام دیه را به تو می‌بخشم. 
مرد عرب گفت: ای فرزند رسول خدا! آیا کسی مثل تو از کسی مثل من می‌پرسد؛ در حالی که شما خود اهل علم و شرف هستید؟

امام فرمود: آری! از جدم رسول خدا شنیدم که می فرمود نیکی و احسان به اندازه معرفت است. 
اعرابی گفت: هر چه می خواهید بپرسید؛ اگر پاسخ گفتم که بسیار خوب و گرنه از شما فرا می‌گیرم. 
امام پرسید: کدام یک از اعمال انسان برتر است؟
اعرابی گفت: ایمان به خدا.
فرمود: راه نجات از مهلکه چیست؟
اعرابی پاسخ گفت: اعتماد به خدا.
فرمود: زینت مرد در چیست؟
اعرابی گفت: علم همراه با عمل.
پرسید: اگر این را نداشت؟
اعرابی گفت: مال همراه با جوانمردی.

پرسید: اگر این را نیز نداشت؟
اعرابی گفت: فقر همراه با صبر.
فرمود: اگر این نیز نبود؟
اعرابی گفت: صاعقه‌ای از آسمان فرود آید و او را به آتش بکشد که حقیقتا سزاوار آن است.
امام تبسمی فرمود و کیسه‌ای که در آن هزار دینار بود به او داد و انگشتر خود را نیز که نگینش ارزشی معادل دو هزار درهم داشت، به او بخشید و فرمود: ای اعرابی، طلا را به طلبکارانت بده و انگشتر را برای زندگی خودت مصرف کن. 
اعرابی آن را گرفت و گفت: « الله اعلم حیث یجعل رسالته » (خداوند بهتر می‌داند رسالت خود را در کجا قرار دهد).(1)و(2) 
پاورقی:
1.  سوره انعام، آیه 124 
2.  بحار الانوار، ج 44، ص 96، حدیث 11


کلمات کلیدی:

   1   2   3   4   5   >>   >
?بازدید امروز: (114) ، بازدید دیروز: (94) ، کل بازدیدها: (709379)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ